کلاسهای مذهبی و فرهنگی در مرکز نور و دانش Home Map & DirectionAbout UsContact Us


Recent Programs

Speakers

Membership

Job Opening





 

سوره مبارکه انعام


درسهای سوره انعام آقای دکتر رضا صدر
نوشتار خانم ملوک صدر


 

اهمیّت سوره انعام در آن است که با آنکه بعقیده مفسرین در یک شب و یک مجموعه نازل شده، ولی‌ عمده آیات آن گرد دو محور اصلی‌ اهداف بعثت یعنی راهنمایی انسان از طریق اعلام توحید و بیان قانونمندی رابطه عمل و سرنوشت او دور میزند سوره با اعلام آنکه حمد و ستایش ویژه ذات الهی است و آنکه انسانها برای خدا عدل و شریک جستجو میکنند آغاز میشود. بدیگر سخن، آیه اول سوره نماینده محتوای کلی آن یعنی تربیت انسان، توحید، و بازتاب عمل انسان را بصورت فشرده بیان میکند.

 

موضوعات کلیدی آن علاوه بر توحید و معاد، تأکید بر آزادی، اعتماد بنفس،نظم و مشیت الهی محدودیت دانش انسان، و بالاخره توجه به الگویی چون ابراهیم است. توحید بصورتی ساده و همه فهم بدور از استدلالات فلسفی و موشکافی‌های عرفانی از طریق معرفی خدا بعنوان قدرت قاهر، مدبر، رحمان، رحیم، ناظم بر جهان ارائه میگردد، و راه رسیدن به آن از طریق مشاهده و توجه به آیات و نشانه های موجود در طبیعت، و سیر در آفاق و انفس اعلام میشود.(آیات ۲،۳،۱۱)

 

صفاتی که برای ذات اقدس الهی ذکر شده صفاتی است که از یکطرف عظمت و وحدانیت خداوند را جلوه‌‌گر میکند و از طرف دیگر احاطه و نظارت خداوند بر عمل انسان و قانونمندی رابطه بین عمل و سرنوشت انسان را آشکار میسازد (معاد). در پایان سوره بصورت جمع بندی این دو محور بخصوص قانونمندی عمل و سرنوشت عمل آشکار میشود.

 

برای پیمودن این راه و رسیدن به توحید با الگو ساختن ابراهیم و پیروی از راهی‌ که او رفت کار را آسان میکند، و او بعنوان پیشوایی برای همه رهروان راه حق، حتی پیامبر اسلام معرفی میگردد. حال ببینیم چرا به پیامبر سفارش شده راه ابراهیم را دنبال کند و جا پای او بگذارد؟ (آیه۷۵ ( میدانیم که حضرت ابراهیم بعنوان ابوالانبیأ و پدر ادیان توحیدی شناخته شده است. آیات ۷۴-۸۸ در رابطه با حضرت ابراهیم و سیر تحولی که در بینش و تفکرش انجام گرفت می‌‌باشد که منتهی به هدایت الهی و بازگشت به فطرت الهی او گردید. ابراهیم از طریق مشاهده در طبیعت و آیات آن و اند یشیدن در آنها، راه توحید را دنبال کرد.

 

در آیه۷۵ میفرماید ما به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین (آفاق و انفس) را نشان دادیم. و او به مقام اهل یقین رسید. چطور؟ او با کنجکاوی، آزاد اندیشی، گسستن از پایبندی به آداب و رسوم ، دوری از تعصبات قبیلگی و امتیازات قومی، و از راه مشاهده با خردورزی و استدلال به توحید رسید. (آیه۷۶( حضرت ابراهیم راه لقاءالله را طّی کرد ، در صراط مستقیم ،راه دین فطری را پیمود، و حنیف و خالص گشت.

 

ابراهیم شرک را در خود راه نداد.

 

او کاملترین مصداق مؤمن، و پای بند به دین فطرت و پاکی از شرک، و آزاد از بند تعصبات قومی بود.

 

ابراهیم آنچه افول می‌کرد دوست نداشت و آنچه به تاریکی منجر میشد را نمی پذیرفت و از آنچه قوم می‌‌پرستیدند تبری می‌‌جست.(آیات۷۴-۸۰) در آیات (۱۶۱-۱۶۴) خداوند بعد از آنکه پیامبر را در مسیر حق دلداری میدهد میفرماید، "بگو که هدایت و راه مستقیم، دین پایدار ملت ابراهیم حنیف است". در آیه ۱۶۱ به پیامبر فرمان میدهد، "بمردم بگو به یقین من دنبال راه ابراهیم هستم و نه راه شما. ما انسانها اگر به خصلت‌ها و خواسته‌های درونی خود دقت کنیم می‌‌بینیم که ما از تحمیل عقیده و تحمل زور تنفر داریم. به دیگر سخن، در وجود ما آزادی خواهی نهفته شده است، و دقت در این آیات نشانگر این است که در منطق قران عشق به آزادی در فطرت انسان نهاده شده و تحمیل عقیده حتی برای قبول حقیقت دور از منطق قران است.(لا اکراه فی الدین ....)

 

خداوند مرتّب سیر در تاریخ و طبیعت را بما سفارش میکند و از ما میخواهد که در آنجا که حجت و دلیل دارید پای دلیل و عقیده تان بایستید و چیزی را که به آن علم ندارید دنبال نکنید.

 

اسطوره بودن حضرت ابراهیم و پیمودن راه او برای ما پیمودن راه فطرتمان هست. در نتیجه‌ اگر برخی سنتها و آداب و رسوم ما با فطرت الهی سازگار نیست نباید آنها را دنبال کنیم. چه خوب است که با تسلیم شدن به خدای عالمیان خود را با قانونمندی جهان هماهنگ کنیم.(آیه ۷۱ و امرنا لنسلم لرب لعالمین)

 

زندگی‌ انسان مدرسه الهی است‌که دانش آموزان این مدرسه به چهار طبقه تقسیم شده و در چهار کلاس مختلف حضور دارند. محتویات این مدرسه شامل برنامه درسی، کتابخانه،آزمایشگاه، و بالاخره امتحان دادن و دریافت نتیجه‌ و درجه گرفتن است.

 

در این مدرسه کلاس‌های درسی بر حسب جنسیت،ملّیت، نژاد، مال و قدرت،... مطرح نیست، بلکه بر میزان توحید، کرامت انسانی، و خصائص اخلاقی درجه بندی شده است.

 

گواهینامه قبولی یا مردود ی در طول زندگی انسان ها بآنها‌ داده میشود. دانش آموزان بر پایه درجه بندی در این خصائص در کلاس‌های چهار گانه میروند.

 


کلاس‌های درس:

 


کلاس دانش آموزان بازی گوش

 

:که بعد از ناا میدی از آنان، بحال خودشان واگذاشته شده‌اند(آیات ۱۱۰و۱۱۲) سواء علیهم ا انذرتهم‌ام لم تنذرهم لا یؤمنون..."هستند.،

 

کلاس دانش آموزان متوسط

 

(که اکثریت دارند، اینان قشر متوسط جامعه اند و به راه هدایت آشنایی دارند، یا استفاده می‌کنند، و یا اعراض می‌کنند،(با آیات۵۹،و۷۳ بخوبی آشنا هستند)، آیه "انا هد یناه السبیل امّا شاکرا و امّا کفورا"شامل حالشان است.

 


کلاس دانش آموزان زرنگ و شاخص

 

(که محدودند) و جان خود را در طلب راه رضایت الهی میدهند. آیه "و من الّناس من یشری نفسه ابتغأ مرضات الله" شامل حالشان میشود.

 

کلاس دانش آموزان استثنایی

 

(که انگشت شمارند) آیه "اولئک هداهم الله فبهداهم اقتده، اینان هدایت شده‌اند و تو نیز براه آنان ادامه بده" شامل حالشان هست.

 


کتابخانه‌های مدرسه الهی

 

 


موضوعات درسی:

اندیشیدن درآیات الهی است که در همه مظاهر طبیعت (آفاق و انفس) خود نمایی میکنند. از آنجا که راه رسیدن به خردورزی از طریق حواس محدود ماست، این موضوعات درسی میتواند ما را کمک کند و بصیرت و درک بیشتری بما بدهد. " برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار" آزمایشگاه مدرسه: فتنه و ابتلائات است که انواع و اقسام ابتلائات برای همه کلاسها به نسبت درک و نزدیکی به هدایت تهیّه شده است.

 


نتیجه و امتحان:

پیروزی یا شکست در ابتلائات و انتخاب ما بین اضداد است.

 


معلمین مدرسه الهی:

اینان پیامبران هستند که شاگردان استثنائی و ممتاز این مکتب یا مدرسه بوده‌اند و با نمرات شایان توجه فارغ التحصیل شدند و به جایگاه استادی رسیده اند. این معلمین با گوشزد کردن، انذار و تبشیر دادن(آیه۴۸)، دلسوزی کردن(آیه۹۰)، و خواستن کمک از مبدا الهی(آیه۳۴) ما را تشویق به دقّت، توجه، و درک آیات الهی کرده تا بلکه بتوانیم با خلوص نیّت به دور از خصایلی همچون حسادت،ظلم،عصببیت،ضعف،و خودخواهی راه هدایت را بپیماییم و بطرف منزل مقصود "لقاء الله" حرکت کنیم. این استادان (پیامبران) هرگز راه و حرف خود را با زور و تحمیل بدیگران نمی قبولانند و دلسوزانه از خود مایه میگذارند تا شاید سایر مردم با خصلت آزادی و بدور از پرورده‌ها و رسوبات فکری و تعصب خشک قومی به دنبال علم و تفکر بروند، و همچون خودشان بسرچشمه نور معرفت دست یابند.در این مدرسه تشویق عامل موثری در پیشرفت است و جای تعجّب نیست که پاداش کار نیک را چند برابر اعلام میکنند(ایه۱۶۰)

 

خداوند همواره حامی اینان است که قابلّیت دارند،به آنان جرات میدهد. فی المثل به موسی قدرت رودررویی با فرعون را میدهد و بحضرت رسول قدرت برخورد با دانشمندان و قدرتمندان قوم را میدهد. و اعلام میکند که شما میتوانید و گنجایش انرا هم دارید که در این اقیانوس پر تلاطم خوب شنا کنید و خود راسالم بیرون کشید. این چنین مدرسه و دینی است که میتواند تا ابد خاتمیت داشته باشد. بدین معنی که قبول شدگان این مدرسه به مرحله‌ای رسیده اند که خود بتوانند قانون بنویسند، و راه زندگی را پیدا کنند. در آیه ۲ سوره جمعه،"هو‌ الذی بعث فی‌ الامیّین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین"، بدینمعنی که جهان بعثت مدرسه ایست که آیات آفاق و انفس- (مواد درسی آن)، و پیامبران (آموزگاران)، و (قبولی امتحان) یافتن هدایت است. در این راه پیچ در پیچ و پر از سنگلاخ که مملو از اضداد است* این انسان مختار و آزاد، این شاگرد مدرسه الهی باید با فکر کردن و تعقّل، و علم پیدا کردن، از خدا بخواهد او را هدایت کند که راه درست را انتخاب کند.

 

در این مسیر تکامل است که انسان با تلاش و کوشش به کلاسهای بالاتر میرود، نمرات بهتری کسب میکند، و نتیجه جهد و هّمت خود را میگیرد که میتواند به اعلی علییین برسد و یا به اسفل السافلین سقوط کند.

 

در مدرسه الهی هیچ چیز دور ریخته نمیشود. همه چیز در حال تغییر و تحّول دایمی است. هیچ چیز هم از بین نمیرود و از نظر دید محدود ما یا از مادّه به انرژی و یا از انرژی به مادّه تبدیل میشود.

 

دانش آموز این مدرسه ناچاراست بطور دائم با پدیده ها، عقاید، روش هایی که با هم ضّدیت دارند روبرو شود و در میان اضداد* یکی‌ را انتخاب کند که این خود یک نوع ابتلا و آزمایش است.

 

رشد و بقا در مقابل گمراهی و فنا

 

علم و یقین،و اطمینان قلبی در مقابل حدس و تخمین آمیخته با توهّم و عدم اطمینان

 

دنیا(نزدیک بینی) در مقابل آخرت (دوربینی)

 

توحید درمقابل شرک

 

نور(روشنائی) در مقابل ظلمات(تاریکی(

 

زندگی و حقیقت در مقابل مرگ و موهومات

 

هم آهنگی با عالم هستی در مقابل خودبینی و خود محوری

 

بیداری و هوشیاری در مقابل خواب و ومستی

 

روح و معنویّات در مقابل جسم و مادیّات

 

تقوی و وتسلط بر نفس در مقابل وادادگی و هوسرانی

 

کلاسهای درسی:

 


کلاس دانش آموزان بازیگوش

که بحال خودشان واگذاشته شده اند (آیات ۱۱۰،۱۱۲) اینان بهیچ صراطی مستقیم نمیشوند.(آیات ۲۷،۲۸،۱۰۹)، اینان خود زیان میکنند(آیه۱۱)،نشانه‌های الهی را نادیده گرفته، مسخره کرده (آیات۵،۱۰)، به پیامبران نسبت سحر داده(آیه۷)، بطور خلاصه از خردورزی اعراض نموده(آیه۴)، تکذیب لقاءالله را می‌کنند (آیه ۱۱). اینان انتظار دارند فرشته نجات بیاید(آیه۸)؟ هّم و غّم اینان کسب امتیازات مادّی است (آیات۶،۳۲ ) آز، طمع قدرت،ثروت،و فریبکاری آن چنان دلهاشان را سنگین کرده که خود را بجای خدا می‌‌بینند، (آیه۴۳) سنگدل شده فسق می‌کنند(آیه۴۹). زمانیکه در خوشی هستند احساس استغنا می‌کنند و بیشتر و بیشتر میخواهند و با ظلم و بی‌ توجّهی به دیگران، مردم را از خود میرنجانند. این ظلمها انباشته میشود و روح‌های آزرده و نفس‌های مظلوم که درد زمان کشیده اند در زندگی قدرتمند طمع کار ایجاد اختلال میکند و بدلیل فسقی که کرده ازهم متلاشی میشود)آیات،۴۴،۴۵) چرا توبه نکردند و سنگدل شدند و گمراهی را انتخاب کردند(آیه۴۳)؟ ما هم درهای نعمت را بر آنان باز کردیم،ناگهان از جایی که احتمالش را هم نمیدادند عذاب بر آنها نازل شد و از همه وسایل زندگی‌ ساقط شدند (۴۳-۴۷). (قانونمندی الهی است که هر چه بخواهیم خوب یا بد با اختیار خود انتخاب میکنیم و خداوند هم بما کمک میکند.) اینان بدلیل بی‌ نیازی مالی‌ و قدرت زیاد طغیان کرده اند و نمره ردی را هم گرفته اند (آیه۱۱۰).وآیات (۴۴-۴۷(

 

در آیات فوق اشاره میشود بر اینکه اگر انسان بسوی خدا توجّه کند و امیدی به رفع پریشانی و حل مسائل داشته باشد و نفس مطمئنّه‌اش بر نفس امّاره‌اش مسلّط شود)آیه ۴۱)،با توبه و انابه (بدینمعنی که قابلیت خود را تقویت کند)،خداوند پریشانی و دربدری را از او رفع میکند(آیه ۳۹). و حال که این دانش آموز قابلّیت خود را نشان داد بعد از بلا و مصیبت باید خود را در مقابل حق ناچیز پندارد، تضّرع کند (آیات ۴۲،۴۳،۶۲)، و خود را در برابر خدا هیچ بداند، آنوقت است که درهای امید و موفقیت برویش باز میشود در کلاس بازیگوشان، دانش آموزانی که تقلّب می‌کنند و در تاریکی اند بنفس خود عملا مکر می‌کنند. بخیال خود طرف مقابل را از دیدن واقعیت محروم میکنند. اینان منشا فسادند(آیه۱۲۳). چون خود را از قبول هدایت محروم کرده‌اند اینگونه تدبیر و مکر گریبان خودشان را میگیرد (آیه۱۲۴). اینان تنگ نظر هستند و میخواهند همچون پرندگان راحت بسوی بالا پرواز کنند، رفتن بطرف قبولی و راه هدایت همچون بالا رفتن بطرف بلندی و جای مرتفع در آنها احساس تنگی نفس و ضیغ صدر میاورد(آیه۱۲۵( این شاگردان برای تثبیت مقام و جاه طلبی خود حتّی حلالهای خدا را حرام می‌کنند )آیه ۱۴۸،۱۵۰)، که مردم را بخود وابسته کرده و سیاهی لشکر خود را حفظ کنند (آیه۲۶). ما هر آنچه از نظر فردی، اجتماعی برای شما مضر هست یادآور میشویم(آیات۱۴۵، ۱۵۱-۱۵۳)

 


کلاس درس دانش‌آموزان متوسط:

این گروه از دانش‌آموزان گاهی‌ به سمت راست و گاهی‌ به سمت چپ میروند، و از آنجا که رحمت الهی را که خداوند بر ذات خود واجب کرده را لمس می‌کنند(آیات۱۲،۱۶،۵۶)، از چاه و چاله نجات پیدا می‌کنند، و با توبه براه هدایت برمیگردند. این گروه برای برگشت(توبه) امتحانات زیاد، و جاده‌های سر بالائی را باید طی کنند، و توجه خاص و تلاش زیاد کرده تا دوباره بتوانند مسیر هدایت را ادامه دهند. و از آنجا که بین بعد هدایت و ضلالت نوسان دارند، مستقلا و بدون وابستگی به تعلقات مادّی نمیتوانند تصمیم بگیرند و بیشتر بطرف مادیات میروند. با اینکه در آیات متفاوت اخلاق خوش معلمان(پیامبران) را می‌بینند باز شانس میگیرند، با علم و آگاهی تصمیم نمیگیرند، در حالیکه رحمت الهی که ارفاق به آنان است برای این است که درست تصمیم بگیرند و بسوی هدایت برگردند، و‌ای کاش که میدانستند! این دانش‌آموزان درس را تا حدودی خوانده اند و میدانند سنّت الهی بر این نیست که قبل از گوشزد، هشدار، اتمام حجّت و آگاهی به یک جامعه، و انکار، مخالفت، و ظلم آن جامعه! آنها را هلاک کند(آیه۱۳۱)

 

اینان کتاب هدایت را دارند و بهانه‌ای ندارند که بگویند ما نمیدانستیم(آیه۱۵۶)، بخوبی میدانند چه چیز هایی جزء محرّمات فردی(آیه۱۴۵) و اجتماعی(آیات۱۵۰-۱۵۳) است و میدانند ظلم عاقبت ندارد. این دانش‌آموزان طمع، حرص، ولع، پرخوری، و غفلت(آیات۱۴۱،۱۴۲) آنها را از ایثارگری، بشردوستی،و یاد خدا دور میکند. اینان همه را میدانند و با این وجود چیز‌های دیگر را عزیز تر از خدا و راه هدایت میشمارند(آیه۱۳۶). این گروه با آزادی و اختیار انتخاب خود را می‌کنند، زمانی که عقل خود را بکار می‌‌اندازند و خود را با مجموعه هستی‌ هماهنگ میکنند، و راه هدایت را انتخاب میکنند، از امتحان سرافراز بیرون میآیند و به لقاألله که نهایت تکامل انسانی است میرسند، و زمانی دیگر راه هوی و هوس و شیطانی را انتخاب میکنند که نتیجه راه، رد شدن در امتحانات و گمراهی است و در نتیجه به کلاس پائین تر نزول می‌کنند(آیه۱۱۷ خداوند از گمراه و هدایت یافته با خبر است) البته معلّمان تلاش می‌کنند ما را در این راه آماده کلاس بالا تر کنند. صفات الهی که رحمان،رحیم،غفور،کریم،ودود،........را یاد آور شده و قدرت الهی را که بر همه امکانات، و کائنات استوار است را گوشزد می‌کنند.

 

کلاس دانش آموزان ممتاز و زرنگ (که محدودند):
این دانش آموزان که وسعت دیدشان بالاست و در ضمن مزه موفقیّت در امتحانات را چشیده اند(آیه۶۹)، در مرحله بالاتر و در شاهراه منزل هستی‌ اند، کلّیه صفات خدایی نهفته در آنها بیدار میشود. اینان با نگرش دقیق به آفاق و انفس و طبیعت نگاه میکنند و با مشاهدات خود آیات و نشانه‌های الهی و پدیده‌های غیب و شهود که مستمراً جریان دارد را در می‌‌یابند(آیه۷۲)، و کلیدهای غیب را در حدّامکان با علم و دید محدود خود میگشایند که این کلیدها میتواند مشاهده پدیده ای، فهم کلمه ای، و یا تجربه واقعه‌ای باشد. (شهود در حقیقت مخلوق غیب است) از آنجا که این دانش آموزان میدانند تمام کلیدهای غیب (مفاتیح الغیب) در اختیار خدا است(آیه۵۹)، آنان در مسیر تکامل و با توجّه به عظمت الهی می کوشند کلیدهایی را بدست آورند و غیوب(مجهولات) را به شهود برسانند، و با تلاش،اندیشه،و از راه دانسته‌ها به مجهولات(ندانسته ها) پی ببرند و بکلیدها(مفاتیح) راه پیدا کنند. و با پی بردن به غیبی(مجهولی) توجّه بوجود غیب ها(مجهولات) و گشایش‌های دیگر نظرشان را جلب میکند. با این پشتکار مرتّب درهای بسته را یکی‌ بعد از دیگری باز می‌کنند،که این حرکت مستمری در طول زندگیشان بین غیب و شهود است. خداوند عالم الغیب والشّهاده است. این دانش آموزان ممتاز در کلاسهای (پیشرفته) هستند و باتوکّل به حق و عزم راسخ از پیچ و خم‌های زندگی درس میگیرند و با جان و دل‌ مشکلات این راه را می‌‌پذیرند و برای گشودن راه و باز کردن بعضی قفلها عقل و عمل را بکار میبرند و نمره موفقّیت را بدست می‌‌آورند .

 

. اینان در پیدا کردن یک معلوم به مجهولات بیشتری راه پیدا می‌کنند و بیشتر و بیشتر کنجکاو شده تلاش می‌کنند که راه‌های بیشتری باز شود. چگونه و چرا‌ها (غیب مطلق) منحصر به خداوند است ولی‌ اموری که در این دنیا و در چهارچوبه محدود زمان و مکان ما وجود دارند(غیب نسبی) و از حیطه و تعلق علم به آن محال نیست، این دانش آموزان را از غیب به شهود میرسانند

 


کلاس استثنایی ها:
دانش آموزان این کلاس گروه انگشت شماری هستند که بمعلمی رسیده اند. آنان دقیقا زیر ذره بین الهی هستند که اگر کوچکترین خطائی کنند، یا اندیشه خطائی داشته باشند زود یادآوری میشوند(آیه۱۱۲)،(که در نتیجه در دست و پنجه نرم کردن با مشکلات تقوی بیشتری پیدا می‌کنند.). این دانش آموزان بمقام استادی میرسند و پیامبران ما هستند. هر کس نمیتواند جای آنها را بگیرد(آیه۱۲۴). اینان وسعت نظر و شرح صدر دارند(آیه۳۴). با صلح و سلامت و صبر حرف دیگران را میشنوند، دگم و متحجر نیستند. نشانه هایی که توجه کلاس دانش آموزان متوسط را بخود جلب کند را بخوبی دریافته اند، و با داشتن خواسته‌ها و عواطف انسانی تقوی دارند، هدایت شده هستند، و در نتیجه کوشش خود خیلی‌ خوب نمره گرفتند، و خداوند هم پاداش خوبی به آنها داده است.

اینان هرگز ایمان را با ظلم آلوده نمیکنند.

 

پیا مبران، این دانش آموزان استثنایی مکتب الهی، همواره از بشر بودن خود آگاهند و سخن میگویند. حضرت رسول اعلام میکند که من فقط پیام آورم، نه‌ دستمزد میخواهم(آیه۹۰)، نه غیب میدانم، نه خدا هستم، نه فرشته ام(آیه5۰( ، و نه وکیل شما هستم(آیه۶۶). بمن تنها بعنوان حامل وحی نگاه کنید. خداوند هم نه‌ بشر است که نیاز به طعام داشته باشد(آیه۱۴)، و نه‌ فرزند یا جفتی دارد(آیه۱۰۱). او از همه اینها منزه است.

 

این دانش آموزان ممتاز(پیامبران) هرگز ذره‌ای از توحید عقب نشینی نکردند. اینان از پذیرش برچسب هایی همچون پسر خدا بودن، شریک خدا بودن مبری هستند(آیه۱۰۱). و میگویند خداوند قاهر فوق بندگان است (۱۸). بدیع و فاطر السّموات و الارض (آیه۱۰۱)، و خالق کلّ شئ‌ (آیه۱۰۲) است. و به عموم شاگردان خود میگویند که شما مثل شناخت بچّه‌هایتان با این حقیقت آشنا هستید(آیه۲۰)، و میدانید جزخدا کسی ما را از بدی‌ها رها نمیکند.افترا بخدا نزنید(آیات ۲۱،۲۴،..)، زیرا عاقبت بد اعمالتان در پیش است. خداوند احتیاج به کمک ندارد برای او واسطه نگذارید(آیه۲۲(.

 


میدانیم که پیامبران با حرکتی جهشی به نبوّت نرسیده اند، بلکه در مسیر تکامل به درجه پیامبری واصل شده اند.

 

خداوند مرتّب به پیامبر قوّت قلب و تسکین خاطر میدهد که محزون نباش(آیه۳۳)، خود را آلوده نکن، تردید نکن(آیه۱۱۴)،خدا پرستان را از خود مران که ظلم است(آیه ۵۲)، نترس، اجازه نده جهالت و یاس از رحمت الهی ترا احاطه کند اگر مشیّت الهی بود همه را هدایت میکرد((آیه۳۵). این دانش آموزان بازی گوش که رفوزه شدند(مشرکین) در حقیقت ظلم به خود و به نفس خود کردند (آیه۱۲)،پیرو خیالات باطلند(آیه۱۱۶)، انگیزه‌شان انکار آیات الهی است(آیه۳۳) قبلا هم اینچنین بوده اند. واقعیت این است که اینان زیر بار درس خواندن نمیروند. تو از اینان دوری جو(آیات۶۸،۱۰۶)، اعلام کن‌ که من پیروی از هوی و هوس شما را نمیکنم(آیه۵۶)، و با شما همراز و همراه نمیشوم، راه من به یقین راه و روش ابراهیم است(آیه۱۶۱) اسلام بعنوان مسئول تربیت انسان طبیعت دانش آموزان مدرسه خود را بخوبی میشناسد و راه موفّقیت آنها را معرّفی میکند. ولی وظیفه رسیدن به هدف بعهده دانش آموزان نهاده شده است، که با ابزار آزادی و اختیار راه خود را تشخیص دهند

 

مشاهده آیات و تفکّردر باره آنچه از سوره انعام در جلسات ماهیانه آموخته ا یم بما نشان میدهد که حرکت وبنای این جهان برپایه تکامل و رو به پیچیدگی رفتن است. سایر پدیده ها بحکم قانونمندی و با غریزه در این حرکت شرکت دارند. ولی ما منجمله پیامبران در این صحنه زندگی که میدان ابتلائات است با دوبعدی بودن و تضاد داخلی مان، آزادانه و با اختیاری که در محدوده تنگ زمان و مکان داریم خود یکی از اضداد را انتخاب می کنیم(تا تاریکی نباشد پی به روشنایی نمیبریم) و هرکس بار مسؤلیت خودش را بدوش میکشد (۱۶۴)،بد کنیم دودش بچشم خودمان میرود ( ۳۱،۴۹،۷۰،۹۳) .خلاصه کلام هرچه بکاریم درو میکنیم. ساده لوحی است که انتظارداشته باشیم همه مردم مؤمن شوند(۳۵،۱۰۷) خداوند به پیامبرمیفرماید قل فلّله الحجة البالغه فلو شأ لهدیکم اجمعین (۱۴۹).

 

لازم است در درجه اول با اعتقاد و هم آهنگ شدن با خلقت و تسلیم شدن(ان الّدین عند الله اسلام) و با توجّه و تلاش در درک آیات الهی خود را درنظام جهان هستی متعادل و منظم کنیم(آیه1). هرچند وجود ما جولانگاه کشاکش خواسته ها و خصلت های متضاد است، خوشبختانه روح خدایی که درما دمیده شده این توانایی را بما میدهد که با تلاوت آیات ونشانه های الهی زندگانی خود را بر اساس نظم ،عدل، و احسان پایه ریزی کنیم. و با ایمان و عقل در رابطه با خود و دیگران تجدید نظر کنیم و بپذیریم همانطور که قیافه ها با هم متفاوتند،نظریات وپطانسیل ها هم با هم فرق دارند. ندانسته چیزی را باور نکنیم، کاری نکنیم که نظم و تعادل این جهان هستی بهم خورد(1) و در نظم خدا داده خللی ایجاد شود(و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها). یقین داشته باشیم که همه چیز از ذرّات نادیدنی تا کهکشانها وکل کیهان در یک مدار معیّن و منظّمی با ریتمی درحرکت و همآهنگ و مرتبط با یکدیگرند(و کلّ فی فلک یسبحون). حال اگر در جهت مخالف نظام حرکت کنیم، موازنه بهم میریزد و برای ما نتایج ناخواسته دارد.

 























Map & Direction | About Us | Contact Us | Recent Programs | Speakers | NVD Farsi School & News | Membership | Job Oppening